كلبه عشق علي و زهرا

ساخت وبلاگ
خب خودمم امروز علائم دار شدم آبریزش بینی بدن درد و سردرد بی حالی و کوفتگی سامم همچنان تبدکتر رفتیم مجددا ...گفت هردوتون امیکرون گرفتین برای سام آمپول زدن تبش پایین اومد خداروشکرمنم سرم زدم یکم بهتر شدمخوابیدم و بیدار شدم تموم تنم درد داره خیلیم سردرد دارمبرای علیم میترسم اون فعلا خداروشکر علائمی نداره.. خدایا خودت کمکمون کن... [ سه شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۱ ] [ 19:7 ] [ كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 144 تاريخ : شنبه 31 ارديبهشت 1401 ساعت: 17:50

هر روز راس ساعت دو می‌آید. نیسان آبیش را کنار آپارتمان ما پارک می‌کند. درست زیر پنجره سالن. بعد می‌ایستد به داد زدن: پرتقال آوردم، پرتقال!گاهی وقت‌ها که مشتری ندارد می‌زند زیر آواز. از شجریان گرفته تا ابی و اندی..تازگی فهمیدم این انتخاب‌ها بستگی به حال‌وروزش دارد. شاید هم سنگین و سبکی جیب اش. وقت‌هایی که غمگین می‌خواند سوز صدایش از گوشم رد می‌شود و یک راست به قلبم می‌رسد. اینجور وقتها سردم می‌شود، بلند می‌شوم پنجره را می‌بندم. دو هفته‌ای می‌شود که پنجره‌های خانه را به یمن آمدن بهار  نیمه باز می‌گذارم. بی‌خیال سرمایی که باد از نوک کوه‌های برف نشسته خلخال بر‌می‌دارد و پخش شهر می‌کند. برای من تحمل غمگینی یک مرد سخت است. من مردهای غمگین زیادی دیده‌ام که سنگینی روی دوش‌شان را آواز کرده‌اند و لابه‌لای دود سیگار ول داده اند توی هوا. از نظر من زیر آواز زدن یک مرد یک نشانه است. نشانه اینکه یکی دلش زیر خروار خروار حرف مانده است‌. نشان فریاد زدن کسی که زیر آوار مانده .گوشم درد می‌کند. چند روز است هزارتا سوزن زهرآلود توی گوش راستم فرو رفته‌اند. گاهی به سرمای یخ هستند و گاهی به داغی آتش. مرد از شجریان می‌خواند " به می عمارت دل کن که این جهان خراب بر سر آن است که از خاک ما بسازد خشت. جهان خراب را جوری ادا می‌کند که انگار روی ویرانه‌ای ایستاده، انگار همین حالا خاکش خشت می‌شود و  پرتقال‌هایش بی‌فروشنده می‌ماند.صدایش از گوشم رد می‌شود. همان گوشی که دردش امانم را بریده. یکی‌یکی سوزن‌ها را برمی‌دارد و می‌برد سمت قلبم.مردها که غمگین می‌شوند صدای‌شان نرم می‌شود. اگر صدای‌شان  را لمس کنی حتم دارم خیس است. نمش روی سرانگشتان سنگینی هزارتا قصه نگفته ر كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 137 تاريخ : شنبه 31 ارديبهشت 1401 ساعت: 17:50

دیشب برای پسرم جشن دندونی گرفتیم (با تاخیر)دومین دندونشم در اومدپریشب خیلی بی قراری میکرد دیروز که دهنش نگا کردم دیدم اون یکیم در اومده قربونت برم دردات به جونم کاش تو درد نکشی من جات درد بکشم خیلی ناراحت میشم وقتی میبینم اینجوری بی قرار میشی و اذیتی .پسر قشنگم الهی که عاقبت بخیر بشی و زندگی و روزهات پر از آرامش و خوشبختی باشه تولد باباییم بود اصلا بخاطر همین دو تا رو باهم گرفتیم که تو یه روز باشه تولدت مبارک عشقم انشاءالله که همیشه سالم و سلامت و با حال خوب باشی❤️ كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 148 تاريخ : شنبه 31 ارديبهشت 1401 ساعت: 17:50